خوابیدن علی کوچولو
*دوشنبه صبح من خیلی خسته بودم چون شما نذاشتی شب خوب بخوابم ,بابایی گفت تو بخواب من علی رو تا موقع رفتنم میگیرم ,وقتی بیدار شدم دیدم توی تشک بازیت خوابت برده ,بابایی گفت تو روگذاشته توی تشکت و رفته توی اتاق وقتی اومده دیده خوابیدی ,الهی من قربونت برم که یاد گرفتی بدون کمک بخوابی ,کلی ذوق کردم برات جیجر مامان **روز جمعه رفتیم باغ بابا حاجی ,خیلی سر حال بودی,کلی برای همه خندیدی ,مخصوصا برای بابا حاجی ,همه میگن تو خیلی خوش خنده ای که البته اینم ربط میدن به باباییت ,چون باباییم خیلی خنده رو اینم چند تا از عکسات ...